تعیین میزان نیاز آبی در تالاب بامدز با تاکید بر مدیریت و پایش کیفیت تالاب

نوع:
مجری /استادان راهنما: مرکز تحقیقات و تحصیلات تکمیلی منطقه 6 دانشگاه آزاد
مدیر گروه مطالعات/ استادان مشاور: مهران افخمی
زمان اجرا: 1381

تالابها بوم سازگانهاي شكننده اي هستند كه برخوردار از ارزشهاي بيوفيزيكي و اقتصادي اجتماعي بسيار گسترده بوده ، بهره برداري خردمندانه ، سبب حفظ غناي هرچه بيشتر توانمنديهاي زيست محيطي و بهبود شرايط اقتصادي – اجتماعي و افزايش توان زيستمندان پيرامون آنها ميگردد . تالاب بامدژ در استان خوزستان در منطقه اي با سابقه تاريخي ، فرهنگي غني، برخوردار از تنوع يك حوضه آبريز حياتي ميباشد. بايد در چارچوب برنامه هاي كلان مديريت زيست محيطي و به منظور ارتقاء جايگاه مناطق حفاظتي مورد توجه قرار گيرد . در اين مطالعه سعي در ارائه يك روش شناسي روز آمد بمنظور انجام مطالعات، شناخت ، ‌طبقه بندي و ارزشگذاري تالاب بامدژ و با هدف دستيابي به چارچوب جامع و همه جانبه مديريت حفاظت – حمايت پايدار زيست محيطي و كنترل عوامل مؤثر بر تغييرات فوق و تأمين شيوه هاي مناسب حفاظتي با درنظر گرفتن اصل دخالت مردمي بوده است . ضمن شناخت محدوده مطالعات و موجودي محيط، مباني ارزشگذاري تالاب با استفاده از معيارهاي IUCN و فائو تهيه، معيارهاي نشانگر بحرانهاي زيست محيطي تعريف، بررسي و نهايتاً تعيين توان تالاب صورت گرفت كه نتيجه آن پهنه بندي منطقه بوده است . در آخرين گام تدوين روشهاي مديريتي براي تالاب بامدژ با هدف تأمين شرايط سازگار با توان محيطي تالاب و حوضه پيراموني آن صورت گرفت. هدف نهايي از رهيافت اكوسيستمي در مديريت تالاب بامدژ تنظيم و اداره منابع و ظرفيتها و نيازهاي تالاب به گونه اي است كه همراه با فراهم آوردن شرايط براي بهره برداري خردمندانه از منابع تالاب،ارزشها و ويژگيهاي طبيعي موجود به صورت پايدار حفظ شوندبا توجه به مطالعات انجام شده و سناريوهای مختلف تعريف شده نتايج زير قابل استنتاج است :ميزان اکسيژن محلول تقريباً در تمام سناريوها فراتر از حد مجاز و در محدوده مطلوب قرار می گيرد و بصورت استثناء در سناريوهای ( ب ) و ( ه ) و آن هم در حجم های حداقل ميزان اکسيژن محلول کمی از حد مطلوب کمتر بوده است.ميزان BOD5 با توجه به محيط زنده تالاب و اينکه حدود 70 درصد اين تالاب از نی پوشيده شده اندکی بيش از حد متعارف بوده که در درجه اول به دليل وجود بار آلی ناشی از رشد سريع نی ها و شروع تجزيه باقيمانده آنهادر آب می باشد.ميزان فسفر در سناريوهای مختلف در حد قابل قبولی بوده است.تقريباً در کليه سناريوها ميزان نيترات کمی افزايش يافته که احتمالاً می تواند در نتيجه وقوع فرآيند نيتريفيکاسيون باشد. بنابراين لزوم کنترل اين پارامتر در منابع آبی بالادست امری اجتناب ناپذير به نظر می رسد.با توجه به محاسبات انجام شده به نظر می رسد سناريوی ( ج ) يعنی ورود حداقل آب مورد نياز به همراه کاهش دبی قابل توجه آلاينده ها در دبی ورودی امری ميسر و کاربردی باشد. در اين سناريو با توجه به اينکه حداقل دبی ورودی 5/12 مترمکعب در ثانيه است و حداقل دبی رخ داده در طول دوره آماری 6/14 مترمکعب در ثانيه بوده لذا اين مقدار را می توان از رودخانه شاوور تأمين کرد و از طرفی کاهش آلاينده با مديريت صحيح منابع آبی و الزام تصفيه فاضلاب به همراه استفاده از فرآيند نيتريفيکاسيون و دنيتريفيکاسيون قبل از تخليه در رودخانه می تواند تا حد زيادی از بار آلودگی بکاهد.در انتها متذکر می گردد که اين بررسی منحصراً بستر اوليه مطالعات دقيق تر را فراهم کرده و برای بدست آوردن نتايج بهتر پيشنهاد می گردد مطالعات جامعتر به همراه نمونه برداری مداوم حداقل به مدت يک سال که نتيجه آن تدقيق داده ها خواهد بود، صورت پذيرد.